درباره وبلاگ


این وبسایت در تاریخ 17/3/1387 تاسیس شده است. موضوعات این وبلاگ عبارتند از تاريخ افغانستان.ورزش افغانستان جغرافياي افغانستان.آب وهواي افغانستان.توضیح کامل درباره ی قوم های افغانستان. آثارباستاني افغانستان اقتصاد افغانستان.عكس هاي از افغانستان وديگرمناطق آن دانلود جديدترين آهنگ هاي افغاني وغيره........



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 57
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 202
بازدید کل : 24283
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 27159
تعداد آنلاین : 4

.::: وبسایت تخصصي افغانستان:::.
موضوعات این وبسایت تاریخ.قرهنگ.جغرافیا.اقوام افغانستان وتمام مسائل مربوط به افغانستان هست.
چهار شنبه 28 بهمن 1388برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : مصطفی سعیدی

سکه های قدیمی افغانستان

خراسان بزرگ

سکه های قدیمی از افغانستان فعلی

(خراسان بزرگ)



کشف آثار باستانی در افغانستان


گفته می شود که قدمت تاريخی اين آثار باستانی به 2000 سال قبل برمی گردد
لطفا ادامه مطلب را مطالعه کنید.....



ادامه مطلب ...


دو شنبه 26 بهمن 1388برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : مصطفی سعیدی

   

 

 
 

 

 

 

آثار باستانی افغانستان
در فرانسه به نمایش گذاشته می‌شود

(چهارشنبه، 1385/5/18 ـ

17:00)

                                                         آثار باستانی افغانستان

امروز اکثریت نمایندگان پارلمان به شرکت آثار باستانی افغانستان در کشور فرانسه موافقت کردند.
به گزارش خبرنگار پارلمانی راه‌نجات، جلسه‌ی امروز پارلمان به نمایش آثار باستانی افغانستان در کشور فرانسه اختصاص یافت.
عمر سلطانی معین فرهنگی وزارت فرهنگ، توریزم جوانان، مسعودی رئیس موزیم ملی و عظیمی متخصص باستان‌شناسی به نمایندگی از وزارت فرهنگ، توریزم و جوانان در مورد آثار باستانی و نمایشگاه، اطلاعات و معلوماتی را ارائه کردند و آن را یک کار مفید برای دولت و فرهنگ افغانستان دانستند.
مسعودی رئیس موزیم ملی در این زمینه گفت که آثار باستانی افغانستان در دوره‌های قبل نیز در نقاط مختلف از جمله در آمریکا، ایتالیا، لاهور و جاپان به نمایش گذاشته شده است که این کار علاوه بر گسترش فرهنگ افغانستان باعث کسب درآمد برای موزیم ملی شده و دولت فرانسه علاوه بر پیش‌پرداخت، 25 فی‌صد عواید بازدیدکنندگان را نیز به دولت افغانستان می‌پردازد.
مسعودی تصریح کرد که این کار زمینه را برای انکشاف مسلکی و ایجاد تعمیر جدید موزیم بر طبق استندرد بین‌المللی و همچنین تربیت متخصصین جدید مساعد خواهد ساخت.
سپس مرستیال یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی ـ مذهبی پارلمان در این زمینه اظهار داشت: علاوه بر فرانسه 10 کشور دیگر نیز اعلام آمادگی کرده‌اند که آثار باستانی کشورمان در کشورشان به نمایش گذاشته شود.
این آثار باستانی به مبلغ یک‏صد میلیون یورو توسط کشور فرانسه بیمه شده است و این کار مستقیماً توسط دو کشور افغانستان و فرانسه صورت می‌گیرد.
مرستیال در مورد حمل مطمئن این آثار اظهار داشت که آثار توسط طیاره‌های نظامی حمل می‌شود و زمان به نمایش گذاشتن آن 1 قوس 1385 الی 2 حمل 1386 (21 نوامبر الی 21 مارچ) به مدت چهار ماه خواهد بود.
در ضمن دولت فرانسه آثار باستانی تخریب شده را قبل از نمایش توسط متخصصین خود بازسازی خواهد کرد.
سپس نمایندگان پارلمان در این مورد سئوالاتی را از نمایندگان وزارت فرهنگ، توریزم و جوانان مطرح کردند که اکثر نمایندگان تشویش‌هایی را در مورد «شبیه‌سازی» این آثار ابراز می‌نمودند.
تعدادی از نمایندگان معتقد بودند که این آثار اصلاً به نمایش گذاشته نشود، ولی تعدادی اعتقاد داشتند که آثار باستانی مذکور به نمایش گذاشته شوند و ضمن یک قرارداد باید به تشویش‌ها و نگرانی‌های موجود پاسخ داده شود که این امر منجر به رأی‌گیری شد و در نهایت اکثر نمایندگان موافقت کردند که آثار باستانی در کشور فرانسه به نمایش گذاشته شود و همچنین یک قرارداد باید بین افغانستان و فرانسه در زمینه‌ی پاسخ به نگرانی‌ها به امضا برسد.
همچنین نمایندگان از وزارت فرهنگ، توریزم و جوانان خواستند که این قرارداد قبل از امضا بین دو کشور به پارلمان ارائه گردد.

 



دو شنبه 26 بهمن 1388برچسب:, :: 12:39 :: نويسنده : مصطفی سعیدی
دو شنبه 26 بهمن 1388برچسب:, :: 11:7 :: نويسنده : مصطفی سعیدی

چه چیز می تواند شیرین‌ترازاین باشد که در اوج ناامیدی بخشی از گنجینه با ارزشتان را که فکر می‌کردید از میان رفته، در گوشه ای صحیح و سالم بیابید؟
 

در سال ٢٠٠٤، حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، توانست یک گنجینه بسیار جالب طلایی را که ٢٠٠٠ سال قدامت تاریخی دارد، به جهانیان معرفی نماید. باستان شناسان و موزیم شناسان از سراسر جهان،هنوز نگران این امر بودند که شاید این آثار گرانبها مفقود ویا تخریب گردیده باشند. علت این نگرانی این بود که تقریبا هیچ کس در طی ٢٥ سال آغاز و ادامۀ جنگ و آشوب ، در موردآثار مذکور چیزی نه شنیده بود. ولی سپاس فراوان بر کوشش های شجاعانۀ کار مندان موزیم ملی کابل که توانستند این آثار بی مانند را از شر باندیت ها، جنگ سالاران، غارتگران و بنیادگرایان مذهبی ای که طی سال ها به تخریب این کشور پرداختند، درامان نگهدارند.
گنجینۀ مذکور خیلی زیاد و در بر گیرندۀ بیش از ٢٠٠٠٠ اثر مختلف طلایی ای هست که اساسا در اثر یک حفریات مشترک افغان ـ شوروی، تحت رهبری ویکتور ساریانیدی، باستان شناس اتحاد شوروی سابق، درنوامبر سال ١٩٧٨بدست آمد. این آثار تاریخی از محلی به نام طلا تپه، جایی که می توان آن را بلندی های طلایی نیز نامید، در حوالی شهر شبرغان، در شمال غرب افغانستان، پیدا شده بودند.
در طی 25 سال بعد از اجرای این حفریات، شایعاتی وجود داشت که آثار طلایی یادشده در بین افغانها و شوروی ها مفقود شده باشند.
 

آثار بدست آمده از این حفریات خیلی زیاد بودند. یکی از این حدس و گمانه زنی ها این بود که شاید شوروی های سابق که در دسامبر ١٩٧٩ به افغانستان هجوم بردند، ده سال بعد، هنگام بازگشت خود به کشور شان، این آثار گران بها را باخود برده باشند ویا هم یا جنگ سالاران و باندیت های مذهبی آن راپیدا کرده بفروش رسانده از پول آن برای خود سلاح خریداری کرده باشند؟ یک حدس دیگر هم این بود که شاید طلا های مذکور(که همه طلا و فیروزه کارشده اند) بطور معجزه آسا، دریک نگهداری شده باشند. جایی که هیچ کس در مورد آن چیزی نمیدانست.

ویکتور ساریانیدی که گروهی از پژوهشگران شوروی و همکاران باستان شناس افغانی خود را در حفریات طلا تپه، رهبری می نمود، این آثار باور نکردنی را در سال ١٩٧٨ کشف و از دل خاک برون آورد.
باستان شناسان مذکور در منطقۀ برای مدت ده سال مشغول حفریات و کاوش بودند که حدود ٢٠٠٠سال قبل، در قلمرو سلطنت گم نام کوشانیان واقع بود.
در فبروری سال ١٩٧٩ باستان شناسان مذکور شش عدد قبری را که در آنها بقایای یی یک مرد و شش زن به چشم می خورد، کشف نمودند.مرده گان داخل این قبر ها، شهزاده ها و یا دیگر شخصیت های عالی مقام در دوران سلطنت باشکوه کوشانی ها بودند. قبر های مذکور هم در مورد سرمایه های قابل ملاحظۀ مرده گان و هم ویژه گی های های چندین فرهنگی ای که آن ها  در آنوقت، در مسیر راه مهم تجارتی ابریشم برخورد نموده بودند، روشنی می اندازند.
 درست زمانیکه باستان شناسان مذکور خود را برای ترک ساحه مذکور آماده می ساختند، قبر شماره هفتم را نیز پیدا کردند. ولی ایشان فرصت نیافتند که به حفراین قبر به پردازند.
تیم باستان شناسان یاد شده به علت وضع نا آرام منطقه و آغاز و ادامۀ جنگ کسب قدرت بین جناح های مختلف سیاسی در افغانستان، نتوانستند قبر شماره هفتم را نیز باز و بررسی نمایند.
ادامۀ وضعیت نا آرام باعث هجوم اتحاد شوروی سابق به افغانستان، در دسامبر همان سال گردید ولی باستان شناسان مذکور توانسته بودند تا آثار طلایی بدست آمده از شش قبر یاد شده را به کابل انتقال دهند. در کابل آین آثار از سوی باستان شناسان شامل حفریات، به موزیم ملی افغانستان تحویل داده شدند.اینکه در قبر هفتم چه چیز هایی وجود داشت، ما هرگز دربارۀ آن چیزی را نمیدانیم. این قبر اندکی بعد از اینکه باستان شناسان منطقۀ طلا تپه را ترک گفتند، تاراج گردید.

هر چند، گنجینه های بدست آمده از شش قبر اولی در امان ماندند، ولی متاسفانه نه برای مدت چندان درازی. موزیم ملی کابل یکی از جمله ساختمان هایی بود که در طی سال های جنگ و هرج ومرجی که بعد از عودت سربازان اتحاد شوروی به کشورشان،در افغانستان شروع شد، تخریب و غارت گردیدند.
رییس جمهورنجیب الله قبل از اینکه قشون اتحاد شوروی در سال ١٩٨٩ از این کشور خارج گردند، توانست این آثار را به یک مکان مصوون تر، دقیقا به زیر زمینی قصر ریاست جمهوری انتقال بدهد. این نقل و انتقال درست به ترتیبی صورت گرفت که تقریبا هیچ کس در مورد آن چیزی نمیدانست. 
  تحول جدید زمانی بوجود آمد که حامد کرزی در سال ٢٠٠٢، رییس جمهور کشور گردید. در این دوران بطور ناگهان این واقعیت بر جسته گردید که تعدادی از کار مندان باوجدان و وظیفه شناس موزیم ملی افغانستان از بخشی از داشته های تاریخی و فرهنگی کشور خویش ، از جمله آثار طلا تپه، حراست بعمل آورده اند.
کارمندان موزیم آن را پنهان کرده بودند
در حقیقت با روشن شدن اولین جرقه‌های جنگ در افغانستان در حدود بیست و پنج سال پیش، مدیر و کارکنان این موزه به ابتکار خود پروژه پنهان کردن و نجات بخشی آثار را شروع کردند.برای پنهان کردن بخشی از این گنجینه، آنها مقابل قفسه ها و ویترین های موزه دیوارهای جدیدی احداث کردند و با تغییر در وضعیت معماری داخلی، از این آثار محافظت کردند. همچنین تعداد زیادی از اشياء و مجسمه‌های طلایی را با قرار دادن درون گاوصندوق از خطر تخریب و یا غارت نجات دادند.

این هم عکسهایی از این آثار:

داستان گنجینه های طلایی افغانستان


داستان گنجینه های طلایی افغانستان

 

داستان گنجینه های طلایی افغانستان

داستان گنجینه های طلایی افغانستان

داستان گنجینه های طلایی افغانستان

هنگام بازکردن گاوصندوق هادرزیرزمین کاخ ریاست جمهوری

همچنین میتوانید ویدیوی همه داستان جالب این آثار را در اینجا ببینید.

از این داستان خیلی چیزها میتوان دریافت:
 که مهمترین آن ثبوت فرهنگ و تمدن غنی افغانستان عزیز و خراسان 
بزرگ و آریانای باستان است، و اینکه چقدر باید دعاگو و سپاسگذار
قهرمانان اصلی این داستان هماناکارمندان وطن پرست موزه ملی
کابل باشیم که درجهت حفط این گنجینه های وطن از هیچ
کوشش دریغ نکردندوگرنه ما امروز شانس دیدن این
آثار و دههای دیگر در موریم ملی را نداشتیم.

تخلیص از:
  رادیو زمانه
  دری روزگار



 



دو شنبه 26 بهمن 1388برچسب:, :: 11:38 :: نويسنده : مصطفی سعیدی
مطالبي در مورد بت باميان و شهر باميان

بامیان دردل کوه های سربه فلک کشیده بابا، با ارتفاع ۲۵۰۰ مترازسطح دریا، درست درنقطه مرکزی افغانستان، در فاصله ۱۷۰ کیلومتری کابل، علیرغم فقر بی حد و حصر امروزش، گنجینه هایی دردل نهفته دارد. تا چندی پیش دو تندیس عظیم بودا نگین بامیان بودند که توسط طالبان نابود شدند. اما آن رویداد توجه به حضور بودا در بامیان را دوچندان کرد.

اخیراً گروهی از باستان شناسان فرانسوی و آلمانی برای تحقیق پیرامون بوداهای بامیان و انجام حفاری های تازه وارد بامیان شدند. در رأس گروه فرانسوی پروفسور زمریالی طرزی قرار دارد.

زمریالی طرزی، نواسه محمد زمان خان، برادر زنده یاد محمود طرزی است که از او به عنوان یکی ازجلوداران جنبش روشنفکری و همچنین پدر ژورنالیسم افغانستان یاد می شود.

او درجه فوق لیسانس دررشته باستانشناسی را ازدانشگاه استراسبورگ فرانسه دریافت کرد و برای نوشتن تز دکترای خود، به بامیان آمد. دربازگشت، ماحصل سفرش مورد استقبال گسترده ای قرار گرفت و به صورت کتابی دردو جلد به چاپ رسید و در برنامه های تدریسی آن دانشگاه مورد استفاده قرار گرفت.

آقاى طرزى بعد ازاخذ مدرک دکترای باستانشناسی به کابل آمد و به عنوان مدیرعمومی باستانشناسی وحفظ آبدات تاریخی افغانستان شروع به كار کرد واین مقارن است با دوران حكومت داوود خان.

دراین مدت، وی درتحقیقات زیادی ازجمله ترمیم بت های بامیان ونقوش دیواره های آن، آثار و آبدات اسلامی مسجد جامع هرات، روضه مبارک در مزار شریف،  کمان و حمام بوست درهلمند، خرقه مبارک ومیرویس نیکه درقندهار، آبدات تاریخی ولایت غزنی، منارچکری وگلدره کابل و اده در جلال آباد سهم داشت.

بعد ازسقوط دولت داوود خان و روی کارآمدن دولت کمونیستی، دوباره به فرانسه رفت و درآنجا پناهنده شد. درسال ۲۰۰۱ برای تهیه تزى دوباره به بامیان آمد. بعد ازبازگشت، به عنوان استاد دانشگاه استراسبورگ درمقاطع فوق لیسانس و دکترا، به تدریس باستانشناسی خاورمیانه پرداخت.

بعد ازآن، عظمت تاریخ بامیان به قدری وی را مجذوب خود ساخت که پژوهش هایش را بیشتر به تاریخ بامیان معطوف کرد.

نوشته زیر چکیده ای از صحبت های پروفسور زمریالی طرزی در باره پژوهش های جاری در بامیان است:

دست آوردهای ما در هفت سال اخیر در بامیان، واقعاً چشمگیر و ارزشمند بوده است. ما به حقایقی دست یافتیم که قبلاً کسی ازآن اطلاعی نداشته است. البته، آسان نبود. برای کشف این اطلاعات، ما باید از تمام ادوارتاریخی آگاهی کامل می داشتیم، چرا که ما درحفاری های خود، ازدوره های غوریان، غزنویان و سامانیان می گذشتیم، تا به دوره بودائی می رسیدیم. آگاهی کامل ازدوره های یادشده، لازمه کار بود.

تحقیقات ما بدون استفاده ازآلات مغناطیسی و عکس های اشعه اکس، بسیارموفقیت آمیزتر  از گروه های باستانشناسی دیگر ممالک بود که با سامان آلات بسیارپیشرفته وسرمایه گزاف کارمی کردند. شاید این موفقیت بدان خاطربود که ما خود اهل افغانستانیم و نوعی مسؤلیت و همچنین علاقه مندی به وطن درخود حس می کردیم که به ما نیروی بیشتری می داد.

حفاری هایی درمعبد شاهی وبعضی معابد دیگروهمچنین شهرشاهی که درمنطقه ای درغرب صلصال (سرخ قول فعلی) قراردارد، انجام شد که نتایج بسیارعالی خصوصاً ازدوره اسلامی به دست آمد.بقایای کارخانه های شیشه سازی وسفال سازی با سامانه (سیستم) های پیشرفته روی خاک آمد که نشانه هایی از پیشه وری آن زمان را دارد. 

البته، فعلاً شهر شاهی دروضعیت خوبی نیست و تعداد زیادی ازمغاره نشینان بامیان که توسط دفتر یونسکو به این منطقه کوچانده شده اند، دراین منطقه سکنی گزیده و بعضاً درمغاره ها به سرمی برند.

البته زمانی که یونسکو مردم را به این منطقه کوچانده بود، شهرشاهی کشف نگردیده بود و سرخ قول ازاهمیت زیادی برخوردارنبود. متأسفانه فعلا بعضی ازمغاره های شهرشاهی بخاطراستفاده شان به عنوان منازل رهایشی (مسکونی) تخریب شده اند.

بعد ازسال ۲۰۰۳، درقسمت معابد شرقی(قسمت جنوب شرقی شمامه، بودای ایستاده ۳۸ متری)، ما توانستیم آثاربسیارارزشمندی را کشف نمائیم که می توان به کشف ۲۰ مجسمه بسیارنفیس وارزنده اشاره کرد که تماما ازدوران بودائی ها بود. این مجسمه ها همه ازگل ساخته شده اند که با روکشی سرخ رنگ مزین شده اند.

نشانه هایی وجود دارد که بعضی ازآنان روکشی طلایی داشته اند. درحال حاضربعضی ازاین مجسمه ها درصندوق های مخصوص نگهداری می شوند. مجسمه ها وآثار بدست آمده، بخوبی نمایندگی ازهنراصیل بامیان می کنند.

همچنین آنان نشان دهنده غنای فرهنگی و اقتصادی بامیان اند و ثابت می نمایند که درآمدهای اقتصادی بامیان، تنها ازگرفتن نذریه های زائران بودائی بدست نمی آمد.

ساختن دوازده هزارمغاره منقش به پیشرفته ترین نقاشی های زمان و جواهرات گرانبها، کاری است که نمی توان ازمنابع یادشده انتظار داشت. بلکه بامیان خود مرکز تمدنی عظیم با سامانه های اقتصادی پویا و فعال وصنعتگران متبحر بوده است. تولید انواع و اقسام جنگ افزارهای پیشرفته وسایر وسایلی که مورد نیاز جنگ است، ازجمله هنرهای مردم بامیان بوده است. همچنین بامیان، مرکزپرورش اسب های جنگی مرغوب بوده است.

همچنین بقایای کارخانه های ذوب آهن هم کشف شده است. آثار به دست آمده ثابت می کند که بامیانی ها، درصنعت آهن گدازی ازهمسایگانشان به مراتب پیشگام تر بوده اند. دردست داشتن صنعت ذوب آهن باعث شده بود که آنان بتوانند سامانه آلات جنگی پیشرفته ای داشته باشند و بدین ترتیب قدرت نظامی آنان نیزنسبت به سایرین فزونی یابد.

همچنین هشت استوپا (stupa) درمعبد شرقی کشف گردید. استوپا ازبهترین و باشکوه ترین بناهای بودائی است که براساس پندارهای سمبولیستیک، بیانگر قسمتی از بیانات و نظریات و یا قسمتی از بدن خود بودا و قسمتی از اموال شخص بودای بزرگ است.

وقتی مرگ درهندوستان گریبانگیر بودا می شود، بدنش را طبق رسومات وقت، آتش می زنند. ازآنجائی که وی فردی قابل احترام دربین بودائیان بوده است، هشت پادشاه آن زمان، برای گرفتن استخوان های سوخته بودا به عنوان تبرک، به محل سوزاندن وی هجوم می آورند.

به منظورجلوگیری ازنزاع، استخوان های سوخته بجامانده ازبودا، توسط شخصی با نام هاسیتا به هشت قسمت تقسیم شده به هشت پادشاه سپرده می شود. پس ازآن، هر پادشاه، استخوان های سوخته بودا را به موطن خود برده و برآن مقبره ای با شکوه به شکل نیم گنبد بنا می کند که بعد ها با نام استوپا مسمی گردیدند.

البته بعدها آشوکا، پادشاه هند، دستورمی دهد که این هشت استوپا را پیدا کنند و استخوان های بودا را به هشتاد و چهار هزارقسمت درآورند واین قطعات را بدست مبلغین بودیسم داده به سرزمین های دیگربفرستند.

بودائیان معتقدند که استوپاها می توانند نمایندگی از دنیائی نمایند که بودا درآن زندگی می کرد. به همین ملحوظ، طواف استوپه ها به سمت راست به جهت خورشید است.

بعدها با تأثیرپذیری بودائیان ازمعماری یونانی، استوپا ها به شکل مربع در چند طبقه ساخته می شدند. چنانچه استوپای کانیشکا درپیشاور، هزارپا (معادل بیش از سیصد متر) ارتفاع داشته است.

مهم ترازهمه اینکه ما موفق به کشف یک مجسمه بودای خوابیده به طول ۱۹ متر درساحه معبد شرقی شدیم.

اگرچه درحدود بیش ازهشتاد و پنج درصد این مجسمه تخریب شده است، اما هنوزقسمت هایی ازدست راست وشانه و گردن آن باقی مانده است. سراین مجسمه کاملاً ویران شده، لیکن بالشی که سربرآن تکیه داشته، کاملاً سالم است.

قدمت این تندیس احتمالاً به قرن سه میلادی می رسد. سکه هایی که ازاطراف آن کشف شده است نیز این احتمال را تقویت می کند. دراین صورت، قدمت این مجسمه بیشتر از بوداهای ایستاده است.

احتمالاً زیورآلات و جواهرات این مجسمه درزمان زعامت یعقوب بن لیث صفاری و قدرت مسلمانان، ابتدا ربوده شده و سپس مجسمه مورد سنگباران قرارگرفته است. وفورسنگ های اطراف مجسمه و همچنین جای خالی سنگ های استوپا وبناهای اطراف مجسمه، این را ثابت می کند. 

اما یکی ازدلایل سفرما، کشف یک مجسمه بودای خوابیده دیگر است. براساس روایت زایر چینی هوان سانگ، آن درقسمت غربی معبد شرقی واقع است، یعنی درجنوب شرق شمامه و من فکرمی کنم که درست درزیرخانه های قریه داوودی قراردارد.

همچنین روایت دیگری حاکی ازآن است که بودای خوابیده در مقابل معبد شاهی قراردارد که درست حد فاصل دو بودای ایستاده می باشد که ما فعلا درهمین نقطه درحال کارمی باشیم.  روایت سوم می گوید که این بودای خوابیده درنزدیکی شهرغلغله است که بیشتر متخصصین ژاپنی براین باورند.

هوان سانگ می گوید، در شمال شرق شهرسلطنتی، یعنی درجنوب شرقی شمامه، یک مجسمه بودا به صورت خوابیده موجود است که هزارپا (سیصد و سی متر) طول دارد که ازگل ساخته شده و مزین به طلا و جواهرات است.

بنابراین، من فکرنمی کنم که ما بتوانیم تمامی این مجسمه بودای خوابیده را به صورت سالم پیدا کنیم ویقینا آن تخریبات زیادی به خود دیده است. درحال حاضرما درحد فاصل دو بودای ایستاده (صلصال و شمامه) درحال حفاری هستیم که تا به حال موفق به کشف چند دیوار و دو استوپا شده ایم. البته، اظهارنظردر باره آثار کشف شده در این منطقه، هنوز بسیار زود است.

زوال بودیسم ازابتدای قرن هفتم میلادی با ورود مسلمانان آغازشد که البته، درآغاز به شکل بسیار نوسانی و کمرنگ صورت گرفت و قشون مسلمان فقط خواستند که ازاهمیت بودیسم دربامیان بکاهند و بدین منظورمحدودیتهایی را وضع کردند. پس از تحمیل مذهب تازه، هرزمان که قشون اسلام به ضعف مبتلا می شد، بودائیان فرصت را غنیمت شمرده دوباره به آئین آبائی خود بازمی گشتند.

بعد ها یعقوب ابن لیث صفاری به بامیان آمد و تمام آثار بودائی را آتش زد و بسیاری از زیورآلات و جواهرات بامیان را با خود به عنوان غنیمت به دربار عباسی در بغداد برد.

با این حال، بازهم بامیان ازخود مقاومت نشان داد و به پای خود ایستاد و این وضع تا آمدن سبکتگین ادامه داشت. بالاخره درقرن  دهم، تمدن بودائی بامیان، به کلی ازبین رفت و دولت های قدرتمند اسلامی چون سامانیان، غزنویان، غوریان و خوارزمشاهيان بر آن حاکم شدند. بعد ها درحمله چنگیزخان، بامیان دچارتخریبات بیشتر نیز شد. 

امیدواریم که بتوانیم پرده ازرازهای نهانی برداریم که قرن هاست درسینه خاک مدفون مانده اند و بدین طریق معرف تمدن عظیم بامیان به جهانیان باشیم.

 

 


صفحه قبل 1 صفحه بعد

نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب